بی تو من آمده ام
تا کوچه ی عشق
تا مرز خیال
دل بی رنگ شده ام تنگ است
وبه خوابی امشب
تومرا میهمان کن
من تو را گم کردم
تو مرا پیدا کن
بین ما فاصله است
در میان من و تو
سنگ قبریست سیاه
من به تو مینگرم
و به دستان سیاه
وبه جای عشقت
وبه جای خالیت
و صدایت در باد
وه چه راز آلود
که به گوشم پیچید
***بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم***
<<شایا ادریسی>>
تعداد بازديد : 169